قااااالبم

با عرض تسلیت به خودم قالبم و امکانات وبم پریده

چه خاکی تو سر وبلاگم بریزم

خنده تلخ من از هزار گریه غم انگیزتر است

دوره ارزانیست !!!!!!

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانیست !
دل روبودن ارزان،
دل شکستن ارزان،دوستی ارزان است.
دشمنی ها ارزان،چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان،آبرو قیمت یک تکه نان،
و دروغ ازهمه چیز ارزان تر،
قیمت عشق چقدر کم شده است،
کمتر از آب روان،
و چه تخفیف بزرگی خورده،
قیمت هر انسان...

مرا دریاب....

اگر زهرم اگر قندم

اگر بیهوده می خندم

مرا دریاب زیرا من

ندارم جز تو پیمانی

که برگردم به اصل خویش و

ایامی که در این

خانه سر کردم

نه در دشت طلا غرقم

نه در کوه بلا عاجز

پشیمان از درون جان

و آن جامی که رد کردم

مرا دریاب زیرا من

فریب این و آن خوردم

فریب هیبت و اعجاز آن رنگین کمان خوردم...

چه خوش می خواند مرغ شب

ولی افسوس کز این نغمه ها

چیزی به جز خوابی نمی ماند

دگر این بلبل خوش خنده مصراعی نمی خواند

مرا دریاب زیرا این تن زخمی

مرا از خویش می راند...

 

بعضی وقتا....

بعضی وقتا دلت میگیره ... انقدر زیاد که حتی نمیتونی گریه کنی...

بعضی وقتا دستات یخ میزنه ...پاهات میلرزه ...نمیتونی حتی رو پاهات بایستی ...

بعضی وقتا اشک تو چشات حلقه میزنه ... بغض گلوتو میگیره ؛ انگار میخواد خفت کنه ... ولی جلوی همه میخندی! الکی جلوی همه میگی بی خیالی! دروغ میگی تا غرورت رو زیر پات نذاری!

بعضی وقتا احساس میکنی تنهایی ... تنهای تنها .. با اینکه دور تا دورت پر از آدمه ... دلت میخواد داد بزنی! فریاد بزنی بگی خسته شدمممممممم!!!! خدایااااا!! خسته شدمممممممم!

 گاهی حسرت کارای گذشتتو میخوری ... حسرت روزایی که از دست دادی ... حسرت کارایی که کردی و نباید میکردی ... حسرت حرفایی که نباید هیچ وقت حتی نباید بهشون فکر میکردی ...

بعضی وقتا اونقدر غمگینی ... که هرچقدر سعی میکنی بخندی، چشمات نمیخنده ... چشات بی روحه ...
 
گاهی دنبال یه آغوش گرم میگردی که بتونی یه دل سیر توش گریه کنی ...
ولی نیست ... هیج وقت نبوده ...

بعضی وقتا دیگه هیچی، نمیتونه همه چیو عوض کنه!

بعضی وقتا فقط خودت میمونی و سیل افکارت، خاطراتت، ....  بدون اینکه کسی همدردت باشه .. کسی بفهمتت ...

بعضی وقتا آدما جای تسکین دردات نمک رو زخمت میپاشن ....
 
بعضی وقتا به یه بن بستی میرسی که تنها راه عبور ازش اینه که مثل یه فرشته بال دربیاری و بری آسمون ... بری جایی که دیگه این آدما نباشن .. یه دنیای شیرین باشه ، یه دنیایی که همه توش میخندن، یه دنیای ساده و بچه گونه، یه جایی که همه راست میگن، هیشکی دروغ نمیگه، خیانت نمیکنه، دعوا نمیکنه ...


« زود قضاوت نکن »

  من تو زندگیم با مسائل جورواجوری برخورد کردم که باعث شده یک جمله سه کلمه ای رو ملکه ذهنم کنم :

                                           « زود قضاوت نکن »

    به نظر من آدما مثل یک n وجهی هستند که با زاویه دیدهای مختلف وجوه مختلف اونها رو می شه دید. حالا اگه تو بایستی و از یک طرف به قضیه نگاه کنی مسلمآ خیلی از جنبه های اون قضیه رو نمی بینی . پس زود قضاوت نکن . خیلی وقت ها شده کسایی که بهشون اعتماد داشتم و می شناختمشون کارهای دور از انتظاری انجام دادن که قبولش برام خیلی سخت بوده . در همچین مواقعی همیشه سعی کردم به این فکر کنم که یک چیزی هست که من نمی دونم . چون به خودم و به شناختی که از آدما دارم اعتماد دارم . همیشه ترسم از این بوده که از کسی بی دلیل ناراحت باشم . کسی رو بی دلیل مقصر بدونم ؛ در نتیجه سعی میکنم کینه کسی رو به دل نگیرم . تا می تونم ببخشم چون خودم یه جای دیگه به یک بخشش دیگه احتیاج دارم.

    اما حالا تعجب میکنم دیگرون این رفتار رو در مقابل من ندارن . تویی که این قدر زود به من اعتماد کردی و این قدر زود محبتت رو به پای من ریختی چطور می تونی این قدر زود به خودت و به شناخت خودت شک کنی و من رو سزاوار هر نفرینی و هر ناسزایی بدونی ؟

امتحان زندگی

تمام امتحان زندگی به اینه که وقتی میتونی و حق داری بدجنس باشی , نباشی...

وقتی می تونی نبخشی , ببخشی...

تنها آدم خوبی بودن مهم نیست !

اینجاست که انتخاب میکنی یه آدم خوب باشی یا یه آدم بزرگ!؟